رفتار سازمانی
رفتار سازمانی چیست؟
تعریف رفتار سازمانی به بیان ساده، مطالعه تعامل افراد در یک سازمان است. این مفهوم برای سازمانها بسیار اهمیت دارد، زیرا رفتار سازمانی بر تعامل انسانها تأثیر میگذارد. انسانها با توجه به فرهنگ و افکار خود، رفتارهای متفاوتی از خود نشان میدهند. مثلاً رفتار یک فرد در خانه بر خلاف رفتارش در محیط کار متفاوت است. عواملی مانند جنسیت و ارتباطات فرد با همکارانش نیز بر رفتار او تأثیر میگذارد. برای بررسی و تحلیل رفتار سازمانی و آموزش آن، نیاز به مطالعه علومی مانند روانشناسی و علوم اجتماعی است. علم مطالعه رفتار افراد در محیط سازمانی بسیار اهمیت دارد. در این مقاله، انواع رفتار سازمانی بررسی شده و کاربردهای آن در مجموعههای مختلف بررسی میشود.
اهمیت رفتار سازمانی
با توجه به اینکه پیشرفت و موفقیت سازمانها به واسطه همکاری اعضای تیم آنها به دست میآید و منابع انسانی نقش حیاتی در آینده یک سازمان ایفا میکنند، تشکیل تیمهای قدرتمند بسیار اهمیت دارد.
یکی از چالشهایی که مدیران و سرپرستان تیم با آن روبرو میشوند، مدیریت افرادی است که دارای تفاوتهای ذهنی، شخصیتی و فرهنگی هستند. این تفاوتها گاهی به مشکلاتی برای تیم و مدیران منجر میشود.
به عنوان مثال، تصور کنید یکی از اعضای تیم به طور مداوم با صدای بلند صحبت میکند و بدون توجه به اینکه دیگران ممکن است به تمرکز خود برسند، تمام توجه را از همه جلب میکند. اگر مدیران بخواهند به هر فرد اشتباهاتش را تذکر دهند یا رفتار صحیح را به آنها یادآوری کنند، وقت زیادی برای این کار صرف میشود و دیگر تمرکز آنها بر مسئولیتهای خود نخواهد بود.
با استفاده از رفتار سازمانی، میتوان این مشکلات را کنترل کرد. به طور مثال، اگر سکوت در حین کار به عنوان یک اصل رفتار صحیح در سازمان تعریف شود، همه اعضای تیم به آن پایبندی میکنند و هر کسی که به عنوان عضو جدید به تیم میپیوندد، این اصل را از سایرین یاد میگیرد.
اهداف رفتار سازمانی چیست؟
هر مدیر در وهله اول باید یاد بگیرد که برای تشکیل تیم مورد نظرش، چه افرادی را باید انتخاب و استخدام کند. بعد از آن بیاموزد که خودش چطور باید با کارمندان برخورد کند و در نهایت رفتار آنها را چطور هدایت و کنترل کند تا سازمان مطابق با آنچه که برایش برنامهریزی کرده، شکل بگیرد.
رفتار سازمانی در تمام مجموعهها وجود دارد و اگر مدیران مجموعه به صورت هدفمند برای آن برنامهریزی نکرده باشند، کارمندان خودشان آن را شکل میدهند. در برخی موارد این رفتارها با ارزشهای سازمان مطابقت ندارد و باعث نارضایتی مدیران میشود. با شناخت اهداف رفتار سازمانی میتوانید برنامهریزی درستی برای آن انجام بدهید و از مزیتهایی که ایجاد میکند، بهره ببرید. در ادامه اهداف سه گانه رفتارسازمانی را نام میبریم و توضیحاتی درباره آنها ارائه خواهیم داد.
1) کنترل رفتار کارکنان
اگر لیستی از اهداف اصلی رفتار سازمانی داشته باشیم، این هدف اولین مورد در لیست خواهد بود. همانطور که پیش از این اشاره کردیم، تفاوت فرهنگها و رفتارها در سازمان به کارکنان و مدیران کمک میکند که در کنار یکدیگر فعالیت موثری داشته باشند و با کمترین میزان اصطکاک به کارهایشان رسیدگی کنند.
استفاده از رفتار و فرهنگ سازمانی در کنار یکدیگر، بازدهی کارکنان و تیم را افزایش میدهد. بنابراین افزایش بازدهی و ارتقای عملکرد هم میتواند جزو اهداف اصلی رفتارسازمانی شمرده شود. به کمک رفتار سازمانی، کارکنان به انجام کارهای درست عادت میکنند.
به عنوان مثال تصور کنید در یک سازمان تمرکز صد درصدی حین کار به یک رفتار سازمانی تبدیل شود؛ یعنی کارمندان طی مدتی که مشغول انجام وظایف هستند، فقط روی موضوع کارشان تمرکز دارند و به حاشیه نمیروند. بعد از پایان کار، استراحت میکنند، با هم حرف میزنند و تفریح میکنند. در چنین سازمانی، کارها در موعد مشخص انجام میشود، کارکنان منظم هستند و بخاطر تعاملی که با همکارانشان دارند، سطح رضایت شغلی بیشتری را تجربه میکنند.
2) پیشبینی
زمانی که کارکنان رفتاری داشته باشند که مطابق با ارزشهای سازمان و برنامهریزیهای مدیر است، میزان رفتارهای غیرقابل پیشبینی در آنها به حداقل میرسد. به همین دلیل است که پیشبینی جزء اهداف علم رفتار سازمانی شناخته میشود.
زمانی که رفتار درست در یک سازمان حاکم است، میتوان گفت مدیر کارمندانش را میشناسد. بنابراین زمانی که میخواهد برنامهریزی برای آینده انجام بدهد، میتواند پیشبینی کند که اعضای سازمان چه رفتاری از خود نشان میدهند.
به عنوان مثال تصور کنید مدیر یک سازمان قصد دارد تیمهای مجموعه را گسترش بدهد و به هر تیم چند نیروی تازه اضافه کند؛ با توجه به رفتار حاکم در سازمان میتواند تشخیص بدهد که کارمندان قدیمی چه برخوردی با نیروهای تازه خواهند داشت و آیا پیش از استخدام نیروهای جدید، باید اقدام خاصی انجام بدهد یا خیر.
3) توجیه
زمانی که افراد دلیل انجام یک کار را میدانند، با پذیرش آن را انجام میدهند، اما اگر چرایی موجهی نداشته باشند، یا کار را انجام نمیدهند یا مدام به دنبال علتی برای انجام این کار میگردند. یکی از اهداف علم رفتار سازمانی، توجیه کارکنان است تا علت مشخصی برای رفتارهایی که باید در فضای کار انجام بدهند، داشته باشند.
کمی قبلتر درباره سازمانی صحبت کردیم که یکی از کارمندان نمیداند باید در حین کار سکوت کند و بدون اینکه بداند تمرکز همکارانش را از بین میبرد. تصور کنید مدیر به این فرد تذکر بدهد، اما علت تذکر را به او نگوید. این کارمند نمیداند چرا باید در حین کار سکوت کند و حتی ممکن است آزرده شود، اما اگر سکوت در حین کار یک رفتار سازمانی باشد، کارمند متوجه آن خواهد شد و بدون آزردگی یاد میگیرد چه زمانی حق صحبت کردن دارد و چه زمانی باید سکوت کند.
اکنون میدانید اهداف چارچوب نظری رفتارسازمانی چیست و چه مزیتهای برای یک کسب و کار دارد. البته آنچه خواندید اهداف اصلی رفتارسازمانی بود، اگر بخواهیم درباره اهداف فرعی هم صحبت کنیم، میتوانیم لیست بلندی در این باره بنویسیم. شما میتوانید با توجه به آنچه تاکنون درباره این مفهوم آموختهاید، میتوانید در سازمان خود تعیین کنید اهداف رفتارسازمانی چیست و کمکم آنها را در سازمان ترویج کنید.
مدیریت رفتار سازمانی چیست؟
مدیریت رفتار سازمانی شامل اقداماتی است که به کارمندان آموزش میدهد چه رفتاری در سازمان داشته باشند. در رفتار کارکنان یک سازمان همیشه ویژگیهای مشترکی وجود دارد که میتوانیم آن را به عنوان رفتار آن سازمان بشناسیم.
اگر مدیر برای این رفتار برنامهریزی نکرده باشد یا خودش برنامههایی که تدوین کرده را اجرا نکرده باشد، کارکنان هم رفتار درستی نخواهند داشت و مدیریت رفتارسازمانی غیرممکن خواهد شد. در چنین سازمانهایی هر کارمند رفتار خاصی را به سایر اعضای تیم آموزش داده و به مرور زمان این رفتارها به عادتی در بین همه تیمها تبدیل شده است.
اهداف مدیریت رفتارسازمانی این است که به کارمندان آموزش دهید در تعامل با همکاران، ارباب رجوع و تمام افرادی که در حین کار با آنها ارتباط دارند، چه اقداماتی انجام بدهند. در نتیجه هم رضایت افراد از تعامل با یکدیگر بیشتر میشود و هم جوّ سازمان سازنده و مثبت خواهد شد.
البته گاهی کارکنان رفتارهای مطابق با برنامهریزی از خود نشان نمیدهند و مدیریت رفتارسازمانی را سختتر میکنند. مثلا اگر رفتارهای تعیین شده از سوی مدیر با ارزشهای کارکنان مطابقت نداشته باشد یا خود مدیر به آنچه تعیین کرده، عمل نکند، کارکنان هم رفتاری که دوست دارند را نشان میدهند و به اصول تعیینشده توجهی ندارند.
آیا ارزشهای فردی کارکنان با رفتار سازمانی ارتباط دارد؟
در بُعد فردی توجه به ارزشهای افراد اهمیت ویژهای دارد. ارزشهای فردی مفاهیمی هستند که برای یک فرد مهم هستند؛ رفتار افراد با ارزشهایشان مطابقت دارد و در راستای دستیابی به آنهاست. ارزشهای فردی در طول زمان و بر اساس تجربیاتی که هر شخص در زندگی به دست میآورد، شکل میگیرند. ارزشهای مردم نسل به نسل تغییر میکند و به موارد مختلفی مثل آموزش، فرهنگ، جغرافیا و… هم بستگی دارد.
باید بعنوان مدیر بدانید که افراد مایل به انجام کاری هستند که با ارزشهایشان همخوانی داشته باشد. بنابراین، توجه به همخوانی ارزشهای افراد با سازمان و شغلی که دارند، بسیار مهم است. رفتارسازمانی با ارزشهای سازمان ارتباط مستقیم دارد. در مواقع این رفتارها تعیین میشوند تا کارکنان با انجام آنها، به ارزشهای سازمان دست پیدا کنند. اگر ارزشهای فردی یک کارمند با ارزشهای سازمان هماهنگ باشد، رفتارسازمانی برایش همراستا با ارزشهای خودش خواهد بود. در نتیجه تمایل بیشتری برای تعهد به رفتار سازمانی دارد.
نقش تفاوتهای دموگرافیک در سازمان
موضوع دیگری که در بُعد فردی رفتار سازمانی مورد توجه قرار میگیرد، تفاوتهای دموگرافیک افراد است. اعضای یک سازمان یا تیم در مواردی چون جنسیت، نژاد، سن، گرایشهای مذهبی و سطح تحصیلات با یکدیگر متفاوت هستند؛ به این موارد تفاوتهای دموگرافیک گفته میشود و در رفتار سازمانی افراد تاثیر بسزایی دارد.
مثلا اگر دموگرافی افراد خیلی شبیه به هم باشد، کیفیت تصمیمات در سازمان افت میکند، زیرا شباهت زیاد دموگرافیکی افراد باعث میشود همه با آن تصمیم موافق باشند. اگر کسی تصمیم را نقد نکند، به جنبههای منفی آن توجهی نمیشود و ممکن است به افراد و سازمان آسیب برساند. وقتی افراد شباهتهای دموگرافیک بالایی داشته باشند، یکدیگر را به چالش نمیکشند و بدون فکر نظرات یکدیگر را تایید میکنند.
البته منظور این نیست که اعضای سازمان نباید هیچ وجه شباهتی با یکدیگر داشته باشند. نبودن شباهت دموگرافیک بین افراد هم چالشهایی مثل ارتباطات ضعیف در سازمان به دنبال دارد. بنابراین مدیران هنگام استخدام و تشکیل تیم باید به تعادل در این موضوع توجه داشته باشند.
در مبحث تعریف رفتار سازمانی به این نکته تاکید میشود که مدیران باید مراقب باشند درگیر شباهتهای دموگرافیک نشوند و هنگام استخدام فقط به دنبال افرادی نباشند که شبیه به خودشان رفتار میکنند و همیشه تاییدکننده هستند.
مدیرانی که درگیر شباهتهای دموگرافیک میشوند، در سازمان فقط به نظر افرادی که شبیه به خودشان هستند، توجه میکنند و به کارمندانی که نظرات متفاوت ارائه میدهند، توجهی ندارند. مدیریت این موضوع یکی از نکات مهمی است که مدیران سازمان مختلف باید به آن توجه داشته باشند. انسانها به صورت ناخودآگاه دوست دارند با افرادی که شبیه به خودشان هستند؛ کنترل این تمایل ناخودآگاه یکی از اصول رفتار سازمانی است.
تأثیر محیط سازمان روی رفتار سازمانی
درک ما از محیط اطرافمان در رفتاری که از خود بروز میدهیم، تاثیر بسزایی دارد. این بدان معنی نیست که درک ما از محیط صحیح و کاملا منطقی است. در بسیاری از مواقع ما شواهد و ظواهر را بررسی میکنیم، سپس عمق موضوع را بر اساس همین شناخت سطحی خود تخمین میزنیم. لذا درک ما از محیط سطحی است و گاهی باعث ایجاد تصورات غلط میشود. این موضوع علت اصلی زمانی است که رفتارهای اشتباهی نشان میدهیم.
ما در محیط کار خود شواهدی که میبینیم را تعمیم میدهیم مثلا اگر فردی زیاد در سازمان راه برود و مدام خودش را شلوغ نشان دهد، تصور میکنیم او سخت کوش و پرکار است؛ در مقابل اگر کسی را پیوسته پشت میزش ببینیم فکر میکنیم او هیچ کاری انجام نمیدهد و احتمالا دارد بازی میکند. این نوع برداشتها به سازمانی که در آن کار میکنیم نیز بستگی دارد چون ما هر فرد را در مقایسه با سایر اعضای سازمان ارزیابی میکنیم و بر اساس رفتار عمومی که در سازمان وجود دارد، درباره هر فرد قضاوت میکنیم.
با توجه به آنچه گفتیم، میتوان نتیجه گرفت که محیط سازمانی که فرد در آن قرار میگیرد، روی رفتار سازمانی وی تاثیر دارد. بنابراین برای کنترل رفتار کارکنان در سازمان، باید برای محیط کاری و فضایی که کارکنان در آن حضور دارند نیز برنامهریزی کرد. مثلا فضای کاری یک شرکت استارت آپ با محیط کاری یک کارخانه تفاوتهای بسیاری دارد؛ نوع رفتارها در این محیط ها هم دستخوش فضای آنها میشود. حتی فضای کار در تیمهای مختلف هم ممکن است با یکدیگر تفاوت داشته باشد؛ مثلا جو موجود در تیم فنی یک سازمان ممکن است با جو تیم مالی آن متفاوت باشد و بر همین اساس رفتاری که از کارمندان هر بخش میبینیم با رفتار کارمندان بخش دیگر فرق داشته باشد.
رفتار سازمانی از فرهنگ سازمان تأثیر میپذیرد
فرهنگ سازمانی مجموعهای از ارزشها، باورها، تفاهمات و روشهای تفکری ممشترک بین اعضای سازمان است. اعضای جدید هم بعد از ورود به سازمان، این فرهنگ را به عنوان روش صحیح انجام کارها و تفکر دریافت میکنند و رفتاری مطابق با آن از خود نشان میدهند.
فرهنگ سازمانی یکی از تاثیرگذارترین فاکتورهای موثر بر رفتارسازمانی است و راهنمای اصلی رفتار افراد و تیمها محسوب میشود. فرهنگ سازمانی از رفتار مدیران و موسسان سازمانها نشات میگیرد؛ در سازمانهای مختلف با کمی دقت میتوان اثر رفتار مدیران روی رفتار و فرهنگ سازمانی را مشاهده کرد. من همیشه گفتهام که فرهنگ سازمانی سایهای از افکار و شخصیت مدیر آن است.
مثلا سازمانی که مدیر آن فرافکنی میکند، بعد از مدتی فرافنکی بخشی از فرهنگ آن سازمان میشود. چندی پیش در مورد قراردادی که به خوبی در یک سازمان پیاده سازی نشده بود، با شرکت پیمانکار مذاکره میکردم و با فرافکنی، بازی با کلمات و اینکه هیچکس در ایران این کار را نمیکند و امثالهم طرف شدم. کار به مدیر عامل آن سازمان کشید. قبل از مذاکره با مدیر عامل، من به کارفرما گفتم به احتمال قوی ایشان هم همان حرفها و مدل رفتاری را خواهد داشت. جالب اینکه وقتی مذاکره را شروع کردیم، دقیقا رفتارش شبیه افراد تیمش بود؛ رفتاری پر از فرافکنی و بازی با کلمات! این تاثیر فوق العادهای است که رفتارسازمانی از شخصیت مدیر میگیرد و چقدر هم تعیین کننده است.
تأثیر رفتار سازمانی درست در کسب و کار
رفتار سازمانی روی بسیاری از نیازها و عوامل موثر بر عملکرد فرد تاثیر میگذارد؛ در ادامه به مهمترین عوامل اشاره میکنیم:
- رضایت شغلی
- تعهد سازمانی
- انگیزه فرد
- ارتباط با همکاران و مدیران
- سازگاری با محیط کاری
- استرس کاری
- شادی در محیط کار و خوشحالی کارکنان
تاثیر فوق العاده رفتارسازمانی بر جوانب مختلف اهمیت این موضوع را بیش از پیش بالا میبرد. لذا برای دستیابی به بالاترین بهره وری و کارایی ضروری است که مدیران یک سازمان روی مباحث رفتار سازمانی عمیقتر وارد شوند و با استفاده از آن تیمهای حرفهای بسازند.
در ویدیوی زیر نحوه تغییر فرهنگ سازمانی را توضیح داده ام.
چند مثال رفتار سازمانی
تا این بخش از مقاله مدیریت رفتار سازمانی، این مفهوم را به صورت کامل بررسی کردیم. گاهی اوقات ممکن است تعریف رفتار در سازمان با مفاهیم دیگری مثل فرهنگ سازمانی یا ارزشهای سازمان اشتباه گرفته شود. به همین دلیل در این بخش چند مثال رفتار سازمانی را ارائه میدهیم تا بتوانید تشخیص بدهید منظور از این مفهوم در یک مجموعه چیست.
- احترام کارکنان به یکدیگر حتی در شرایط بحران و عصبانیت
- تابعیت کارکنان از رهبر سازمان
- نظم در انجام وظایف روزمره
- تمرکز روی کار در زمان انجام کار و صحبت کردن با همکاران، تنها در زمان استراحت
- عدم وجود تبعیض در سازمان و عدالت بین کارکنان مختلف سازمان در استفاده از منابع و پاداشهای موجود
دیدگاهتان را بنویسید